آیساآیسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

ماه مامان و بابا

روشهای کشف نشده

سلام دختر مامان میخوام از کشفیات تازت بنویسم، دیشب من داشتم ایمیلم رو چک میکردم که اومدم دیدم شما داری گیره های لباس رو دورتادور صندلیت میزنی،ازت پرسیدم چیکار میکنی مامان؟ میدونی چی جواب دادی؟ گفتی: میخوام صندلیم محکم بشه و دیگه تکون نخوره تا مثل آبجی نگین از روش نیوفتم( آخه من از این صندلی ها خیلی میترسم و چند بار هم برات تعریف کردم که نگین جون وقتی کوچیک بود رفت روی این صندلیا و از پشت افتاد و سرش شکست) اینم عکسش:     امروز صبح هم داشتی سرتو فشار میدادی که بهت گفتم چرا این کارو میکنی و شما فرمودید: میخوام خودمو مثل سامی کوچولو، کوچیک کنم!!! ...
27 ارديبهشت 1392

روز زن مبارک

بله بالاخره نوبت ما شد و روز زن فرا رسید، اما چی بگم براتون؟ بابایی شب اومد خونه و بعد از دادن هدیه قرار شد شام بریم رستوران که در همین لحظه شما پریدی وسط صحبت بابایی و گفتی: بابایی مگه شما به من نمیگی منم خانومم، زنم؟ پس بذارید من انتخاب کنم بریم شهر بازی........مَمَمَمَ.... شما جای من؟چی کار میکنید؟ ما که هرچی تلاش کردیم راضیش کنیم که امشب شبه ماست قبول نکرد که نکرد، ما هم رفتیم شهر بازی و آخر شب با تنی خسته رفتیم فست فود که اونجا هم مجبور شدیم به عشق باب اسفنجی همبرگر بخوریم. اینم چند تا عکس از شهر بازی تو این عکس میدونی چه اتفاقی افتاده؟ شکلات پیچ پیچی رو از سطح صافش کردی تو دهنت و از اونجایی که این دهن کوچیکتر از...
17 ارديبهشت 1392

حرفایی که باید 10 سال دیگه می زدی

حرفای بزرگ حرفای جدی حرفای..... چی بگم گلم که قیافه من و بابایی وقتی این حرفا رو می زنی دیدنیه می خوای چند تاش رو که یادمه برات مثال بزنم شیطون؟: " این که دارم به شما می گم از اصول مدیریته؟؟؟؟؟ مَ مَ مَ مَ....... عذرخواهی لازم نیست،تشکر هم لازم نیست من شغلتو برات توضیح می دم شما حق منو خوردید همه چی تحت کنترله من خیلی شیرین زبونم نه؟ می خوای یادت بدم چه جوری شیرین زبونی کنی؟ بابا حمید یه زامبیه، من ازش می ترسم " و نکته جالبش اینه که تمام این جملات رو دقیقا به  موقع و سر جاش استفاده می کنی، تازه خیلیاش هم یادم نیست، بعضی مواقع جمله اینقدر بزرگونس که محکم می کوبم تو سرم " از ذوق " اینم چند تا عکس از این اواخر تو ...
7 ارديبهشت 1392
1